این روزهای پایانی شهریور دلهرهی عجیبی دارد
دلهره ای از جنس حال و هوای ناب کودکی،
با عطر دلبرانهی کتاب های نو و طعم گسِ خرمالو...
ما دیگر آن کودک بی غم و خندان سالهای دور نیستیم، و شرایط ابدا مثل سابق نیست، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست،
روزهای خوبی که نگرانیمان، بخاطر معلم تازهای بود که نمیشناختیم،
و تمام ترسمان، برای درسهایی؛ که قرار بود سختتر از سالهای قبل باشند...
چه حال و هوای بینظیری بود،
هنوز هم که هنوز است، پاییز، دلنشینتر از تمام فصلهاست،
قدم زدن در خیابانهای نارنجی و خش خشِ جانانهی برگها، تسکین خوبیست...
اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر میگشتیم،
مثلا اوایل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان و بدون هراس از بیماری، که با اشتیاقی بیوصف، لباس و کفشهای جدیدشان را به هم نشان میدهند،
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده، کوله پشتیاش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان، به سمتِ خانه میدود،
و چه موسیقیِ دلنوازی ست، خش خشِ برگهای پاییزی؛
وقتی دلت کودکانه میتپد،
وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی...
یکی از بدترین عادتی که متاسفانه امروزه
خیلی ها دارن ، تنها نبودنه
حالا به هر قیمتی
مهم نیست طرف کی هست
چجوری هست ، فقط بودنه مهمه
و این عادت کردن به تنها نبودن
بدترین اعتیاد ممکنه که یه ادم میتونه
داشته باشه
برای همینه که دیگه اعتماد از بین رفته
و ترس از امدن و رفتن های مصلحتی
و موقت تو وجود همه ی اونایی که هنوز
خیلی از حرمت ها سرشون میشه
عشق سرشون میشه ، دوست داشتن سرشون میشه ، و ادم بودن
و ادم موندن سرشون میشه
هنوز هست
لطفا از به احترام انسانیت
از سر تنهایی با کسی وارد رابطه نشین
نزارین حرمت عشق و دوست داشتن
بیشتر از این از بین بره
بلوغ روانی چیست؟
بلوغ یعنی انکه تلاش برای تغییر دیگران را متوقف ساخته و بر خویش متمرکز شوید.
بلوغ یعنی دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید
بالیدگی یعنی به این درک برسید که هر کسی از دیدگاه خودش درست است.
بلوغ یعنی قدرت انکه بتوانید رها کنید و بگذرید.
بلوغ یعنی بجای انتظارات پی در پی از یک رابطه ؛ سخاوتمندانه برای ان تلاش کنید و ببخشید و انرا بسازید.
بلوغ فهم این واقعیت ست که هر انچه کرده اید ؛فقط از برای خود و ارامش تان بوده ست .
بلوغ متوقف کردن مسیری ست که در آن بکوشید که خود را برتر نشان بدهید و به جای ان بر نقاط مثبت دیگران متمرکز بشوید.
بلوغ یعنی انکه بدنبال تایید دیگران نباشید و خودتان را با کسی مقایسه نکنید.
بالیدگی پذیرش خویشتن ست به همانگونه که هستید و درک این نکته که تا هنگامی که خود را نپذیریم هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
من وفادارترین آدمها را دیدم که خیانت کردند،
باهوشترین افراد را دیدم که فریب خوردند،
صادقترین آدمها را دیدم که دروغ گفتند،
مهربانترین آدمها را دیدم که دل شکستند،
قویترین آدمها را دیدم که کم آوردند،
بالغ ترین افراد را دیدم که بچهگانه رفتار کردند
و از همه ی اینها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود ندارد!
همه ممکنه اشتباه کنند و هیچچیز از هیچکس بعید نیست.
به همین علت،
بخشیدن خودم و دیگران رو یاد گرفتم