من میتوانستمدرمانی برایِ سردرد هایت باشممیتوانستم سیگارِ لعنتیات باشم،سُرفه هایت باشمخنده هایت باشم...میتوانستم قدم هایت باشمدر لحظه به لحظهیِ تهران!یا پیراهنت باشم،رَج به رَج...نخ به نخ...همان قدر نزدیک...همان قدر نزدیک...